بازی با انگشتان 2
اولي گفت: عيد آمده، بَبَه بَه!
دومي گفت: بلبلا آواز ميخونن، چَچَه چَه!
سومي گفت: چهقدر قشنگه اين عيد!
چهارمي گفت: عيد كه ميشه، ميريم به ديد و بازديد
انگشت شست گفت: توي ديد و بازديد
همديگه رو ماچ ميكنيم
ميوهها رو قاچ ميكنيم
هر جا بريم
با هم ميگيم:
«فصلِ گلِ صنوبره
عيدي ما يادت نره»
مصطفي رحماندوست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی