مجله اینترنتی کودک من ❤❤

بازی با انگشتان 3

1390/11/27 10:42
نویسنده : نوشین
1,804 بازدید
اشتراک گذاری

مجله کودک من

چند تا بچه داشتند با هم بازي مي كردند. ناگهان يكي بازي را به هم زد و بو كشيد.

اولي گفت: بو مياد، يه بوي خو شبو مياد

دومي گفت: بوي غذاست

انگاري از خونه ماست

سومي گفت: قيمه پلو!

سبزي و سالاد و چلو

چهارمي گفت: نه بابا، بوي آشه

كنار آش لواشه

انگشت شست از جا پريد

بو كشيد و زود دويد

گفت به همه: بازي بسه، گرسنمه

گرسنمه يه عالمه

هرچي كه هست شكر خدا

حمله به سفره غذا



 

چند تا موش تو يك زيرزمين جمع مي شدن و هر كدام از خودشان تعريف مي كردن

اولي گفت: موش موشكم، زرنگم

دومي گفت: باهوشكم، با همه تون مي جنگم

سومي گفت: من از همه قو يترم، بزرگم

چهارمي گفت: نه بابا، من قو يترم حريف ببر و گرگم

انگشت شصت خنديد و گفت: ميوميو

گربه ام و موش مي خورم، هيبل هيبو

چهار تا موش ناقلا

از جاي خود پريدند،

تو سوراخ موش خزيدند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)